شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

ای امتحان به سوی خدا می فرستمت!

۵ شنبه سعی می کنم

پس از حذف ۵ واحد

با قلبی مطمئن سر جلسه امتحان ۴ واحدی حاضر شوم!

و می کنم ! و می روم

و می آیم بیرون

و... شب در ترنج! هستم! و بد نیستم!

 

برای زنده ماندن: سریال رقص پرواز . پرونده ی شهروند امروز درباره ی انقلاب

داستان ندارم!

 

دوشنبه ، جلسه ی داستان خوانی تو رشت، بد نبود.

یه عضو جدید خانم که از گروه فارسی اومده بود،

یه داستان از یه شاعر و یکی دو تای دیگه!

.

 

برای زنده ماندن: آلبوم سکوت سرد ( کاوه یغمایی) . بهمن. و برف

 

 

اه..

یکشنبه.. رفته ام!

دوشنبه با مازیار که لاهیجان بوده، رفته ام رشت

و خداحافظی و من خانه ی فرهنگ

امین.. گروه فارسی .. آبروداری ، شاید هم برد!

لاهیجان. تنها. ترنج.

 

برای زنده ماندن : آلبوم مولای عشق ( علیرضا عصار . فؤاد حجازی. مهدی شریفی )

سه شنبه ی خیس

سه شنبه .. یادم هست بله سه شنبه بود

من از لاهیجان مستقیم رفته ام رشت و دانشگاه گیلان

بعد با سرویس ۴ من و امین و مهاجر آمده ایم

و من و امین رفته ایم سر قرار با مازیار

مازیار دیر.. و باران می گیرد مارا

خیس خیس می رسیم به یک قهوه خانه ( ترجمه ی کافی شاپ است )

من می گویم به مازیار: اگر زود می اومدی خیس نمی شدیم

مازیار می گوید : ولی اگر زود می اومدم وقتی می رسیدیم اینجا بسته بود..!!

بله ما می توانیم در این لحظه گیج شویم و تفکر کنیم که

کدام می توانست درست تر باشد!

در راه برگشت که باران نمی بارد دیگر .. درباره ی سینمای آقای کیار بحث می کنیم

که ناگهان یکی از دوستان مازیار که سینما کار می کند ،

می خورد به ما و دلش را خالی می کند

چنان که ما می مانیم و کم می آوریم!

به لاهیجان می آییم.. همچنان خیس هستیم!

آمده ایم از دانشگاه .. به جلسه ی داستان خوانی گیلکی و بعد از مدت ها

همه ی اعضای اصلی هستند با ۲ مهمان...دو شنبه ی هفته ی گذشته

تیرما سینزه

سیزدهم تیرمای دیلمی (گالشی ) است یکشنبه ، و ما در تفکر جشن و رفتن یا نرفتن!

بالاخره تصمیمان به رفتن می شود و با نیما ف و یکی از اقوامش راهی شهر دوست ،

لنگرود می شویم و به مغازه ی صر رمضانی .. در حالی که ساعت ۶ است

که امین بگگوید ما ساعت ۷ از اینجا با مینی بوس خواهیم آمد..

برگشتن به لاهیجان! و به هرحال شب. خورمه سیسکو! از دهات اطراف لنگرود.

رسوم و جشن هرساله !

و برگشتن

و با آواز های مرد نیکو تن

یکی گشتن!

چه چارشنبه ها که بی تو ذکر می شود

چه چهارشنبه ای بود هفته ی گذشته که با مازیار رفتیم.....

در رشت.. حرف حرف حرف ... حرف ...

قهوه .. سیگار طبق قوانین تعریف شده

پیر هرات..مولانا.. مهدی اخوان .. خودم ... مازیار..