شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

اصلاح کنم که یکشن به به افتخار آخرین روزی میلاد قبل از امتحانات لاهیجانه

رفتیم قلیان کنیم که...

سه بار عوض کرد برنامه هاشو هر سه بار هون اول سوخت......!

و از دوشنبه دوباره ترنج...

و هی ترنج

و هی....

وسه شن به اولین امتحان.. خوب!

 

هنوزان

همچنان در روزهای جم شن و یکشن به

به روند ترنج روی هایمان ادامه می دهیم

من . میلاد. امین...

یکشن به را به انجمن شعر رفتیم و اینبار پربار تر از جلسه ی قبل بود..

چون همه  کمی انسان بودند..

--------------------

کمی به حسین مهدوی ( م. مؤید ) فکر کنید!

و به ارتباط ساختاری ترکیب   شب/ شب تر

با ترکیب هنوزان!!

شباهتی دیدید به ما هم بگویید!!

پنجشنبه... لب دریا بودیم و پاها در آب

....

من. میلاد... و هر چیز جذابی که بخواهی!!!

بعدش هم ترنج!

دیگه حوصله ندارم از بقیه ی روزها بنویسم!!!

روزهای جالب و شلوغی بودن!!!

.....

شنبه با امین و ماهان به ترنج!!!

یکشنبه بهتره نگم چی شد و چی کردیم...

فقط همین که بعد از دو ماه دوباره رفتم کلاس و  کار تنبک را شروع کردم!

جمعه طبق حروف قبلی ..

من. پدرام. ممد  رفتیم ترنج...

خاکستر سیگار من مقدس است

نه خاکستر سیگار تو!!

ترنج نشینی

پنجشنبه ی گذشته آغاز دوره ی جدید ترنج نشینی مفرط ما بود

تنها ترنج رفتن من .. حاصلش این شد که روزهای  بعد را هم

پشت سر هم به ترنج برویم ..

هر بار با یکی...

نکته ی مهم تر قبول دوباره ی اینجانب به عنوان مشتری ثابت از سوی

عزیزان دست اندر کار بود...!!!!!

که دیگر می دانند  کنار کدام میز می نشینم

می دانند فقط دو چیز می خورم..

و وقتی چیزی برای آتشکاری نداشته باشم

برایم کبریت می آورند ..

شاید بتوانیم...