شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

کتابی برای من ها!

 

خسته شده ام

همه چیزم تکراری و رخوت انگیز شده ..

چرا کسی ،

کتابی یا هرچیز دیگری نمی نویسد که شبیه من و زندگی‌ام باشد؟!

 

.!

سه شنبه آخرین روز سال بوده است. برایم./

اصلا یادم نیست که چه کرده ام

امّا اعلام کرده ام که فردا در هیچ کجایی که کسی باشد از آشنا و فامیل،

 نخواهم بود..

 

برای زنده ماندن: سریال یک مشت پَر عقاب ( شبکه ی اول )

شعر. آهنگ. ترانه. قهوه خانه

شنبه روز تولّد دیگری از بهمنی های خانواده است

در حالی که این امتحان آخر را هم چندا جالب نگذراندم

حسین از شعر استاتیکی ام خوشش آمده و ازم می خواهد که برایش

بفرستم

و می فرستم

بارانی که می بارد . قاطی می شود با خلوت بودن مینی بوس

 و آهنگی که در گوشم می رود

حس خوبی می دهد!

غروب با یک دوست کم دیدنی حرف می زنم در همان قهوه خانه( کافی شاپ) ای که

دو هفته پیش برایم فضای جدید بود.

اخبار و اطلاعات جدیدی دریافته ام!

 

برای زنده ماندن:رمان روی ماه خداوند را ببوس (مصطفی مستور ) را دیشب خواندم.

اینروز ها. شعرهای خودم از همه بیشتر زنده ام می کنند!

چقَدَر شلوغ.. جمعه

جمعه .. اصلا.. جالب نبود با وجود شلوغی

سر ظهر از خواب بیدار شدم..و رفتم مهمونی و ....

همه ی اونایی که باید ، بودن!

غروب برای تولّد صمد یه کتاب خوب خریدم..

هرچند بعدش فهمیدم که صمد عزیز هنوز معنی واقعی کتاب خوبو نمی دونه

//

در خونه بسته بود و من باز هم آواره شدم به کوچه های شهرم

 و همون جایی که ظهر بودم.

 

 

تکرار می کنم/ غمِ تحلیلِ شعر نیست..

بزرگترین گند دوران تحصیلم

یا هرچیز دیگر که نامش را بگذارم

در امتحان سوّم رقم خورد

.. وقتی که نشستم سر جلسه .. همه از ذهنم پرید

حتّی خرپا که تنها چیزی بود که همیشه راحت حل می کردم!

و بعد از یه مدّت این زندگی و در عین حال درد بزرگ اومد..:

شعر!!

همین شد که ما ماندیم/ باز هم/ فقط با شعرمان ..

و برگه امتحانی که یک خط در آن نوشتم تنها!

در ۵شنبه.

مثل این روز که این همه در باره اش حرف زده ام!

 

 برای زنده ماندن: فقط بهمن!

 

رخوت

برای امتحان دوم شب را رفته ام انزلی که صبح خواب نمانم

اولین تجربه  در خانه ی دانشجویی!!

///

و ظهر میلاد را می بینیم که امتحاناتش تمام شده و از کویر به لاهیجان آمده است!

 

برای زنده ماندن: ترانه ی بن بست ( علیرضا عصار. افشین یداللهی. شهرداد روحانی) آلبوم نهان مکن!

بهمنش

نیازی نیست نوشته های پارسال را بخوانم

تا بدانم که بهمن‌اش

چیزی خیلی بهتر از بهمن امسال نبود..

امّا هرچه بود لااقل نمیه ی دومش خالی بود و رها..

هیچ کدام از بهمن هایم به گندی امسال نبوده اند تا کنون! انگار!

تمامش کنیم در بهمن هم اگر زندگی نکنم پس کی زندگی کنم!!

 

برای زنده ماندن: . نیست. چیزی.