همین یک هفته پیش!
رفته ام انزلی . کلاسم طبق معمول تشکیل نشده
رفتم دانشگاه گیلان
و با امین و مازیار و عرفان رفتیم جلسه ی کانون کتاب درباره ی کیمیاگر
..پائلو کوئیلو
رضا هم که بود..!
یکی باید می آمد کیمیاگر را که مثل قرآن شده بودبرایش می گرفت از دخترک ..
دیوانه شده بودیم!
با امین اومدیم لاهیجان .. و سر میدون اصلی آرمین.!
رفتم خونه و بعد .. ترنج!