شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

ناپایا

پنج شنبه که پدر آمده است ، روزها دیگر زادگاهی شده اند

طی یک حرکت عادی صبح در کلاس دانشگاه شرکت نکرده ام

و هوا آفتاب می بارد!غروب ، بعد از اینکه ما نگران شدیم

پدر تلفن می زند که من نیم ساعت پیش آمده ام لاهیجان را..

و مثل همیشه در ترنج هستم!

پایا.. ناپایدارتر از همه بود متأسفانه!

نظرات 1 + ارسال نظر
محمدهادی جمعه 11 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:21 ق.ظ http://hadin.blogsky.com

جالب بود ممنون ! میسر نگرددبه کس این سعادت ! به مکه ولادت به مسچد شهادت !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد