اینکه ما چرا در ۱ ماه اخیر
در سه هفته ی متوالی ، به مدّت ۴ روز در استان تهران بوده ایم
خود موضوع مهمّی ست که در این مجال نمی گنجد!!!!!
امّا دم دستی ترین دلیلش این است که خواستیم ارضا شویم
چون می دانیم با ۵ روز کلاس در هفته ، دیگر نخواهیم توانست از گیلانمان خارج شویم
در همین راستا هفته ی سوّم را در تهران نزد زن و فرزندان عموی متوفایمان بودیم
ـ همان که شبیه ترین به پدر بود و خوش اخلاق تر از او.. ـ
روز آخرش که جمعه بود با همونا ! افطاری را به منزل اون یکی عمو
- که ناشبیه ترین به پدر است و پسرش نزدیکترین فرد خانواده ی پدری به ما -
رفتیم و .. کمی زنده ماندیم
ظهر شنبه به سمت دیارمان به راه....