شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

یکشنبه بعد از مدت ها ناهار را در خانه خوردیم ...

با پدر.

دوشنبه آزمایشگاه را رفتیم و بعد رفتیم رشت..جلسه ی داستان خوانی ..

و این چیزا .. بعدش علی یوسفی  با نامه...!

شرق آمد!!!!

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد