بانک و یک نفر برای تحویل قبوض...
شیشه گران که شهری ها صبح و شهر بیشتر در آن تقدّم می کنند!
غروب رفتم مثل همیشه و هر روز آسید محمد!
شبم رفتیم عمو جعفر غلیان کردیم...
بازم شب تر با پد در بلوار قدم زدیم..
می دونی کجاست؟ و چه جوری؟