شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

شلوغی خوشگل!

ما بیاد در ۲ جلسه ی کوچولو امّا مهم در دانشگاه گیلان شرکت کنیم!!

از ۱۱:۳۰ تا ۲ درگیر بدم!!

سرویس ساعت ۳ مارا به حساب نمی آورَد و نمی آید...

بعدش من و امین و ماهان رفتیم پیش یه آقای خوب و معروفی!!

و بچه ها صحبت کردند... بعدشم که اومدیم لاهیجان دیگه..

گویا چهارشنبه سوری هم بود.. تو شهید رجایی ۱۱ چندتا ترقه زیر پای من و میلاد به طرز

خطرناکی منفجر شد..

و نکته ی جالب امّا ناامید کننده اینکه  هیچ آتشی در هیچ کجا بر پا نبود..

و ما برخلاف سال های قبل که فعّال بودیم ... امسال بدون هیچگونه فعالیت مورد گیر مأموران

نیروی انتظام واقع شدیم..

بعد از آن محیط فرارا کردیم و به عمو جعفر پناه بردیم و غلیان کردیم و به خانه رفتیم و رفتیم!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد