شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

یکشنبه ی یکی مونده به آخر سال!!

یکشنبه بود که گفتیم رها شویم از کویر و به دیار

یارها و دیدار ها برسیم ...

و به بامداد دوشنبه کشیده شدیم..

ساک میلاد را.. سرباز ها .. نمی دانیم چه کار کردند...

نمی دانیم راننده با دخترک به ظاهر خوب در اتوبوس چه کرد...

نمی دانیم چطور روزی یک بسته سیگار می کشیم!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد