شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

چهارشنبه با آدم ها ست!

سرمان همینطوری الکی شلوغ است!

ما از اینجا تصمیم به درس خواندن گرفته ایم

و از هر گونه کمک عاطفی که به ما بکنید متشکریم!

میلاد غروب به کلاس فنی آموزش رانندگی رفته است و ما با کاظم

به شیشه گران می رویم دم پیتزا خورشید مدارک میثم ن را می گیریم

برای گرفتن کارت

بعد هم اسماعیل ن را می بینیم!

و تا جایی که میلاد گفته با اسی هستیم!

و بعد در بلوار هستیم و نشسته بر نیمکت!!( سه نفری )

با تلقین و اسرار من میریم به.... قلیون ....!

کاظم مارا مهمان کرده و با ترانه ای که از گوشی تلفن ما پخش می شود

همه در حس خوبی هستیم!

ساعت ۱۰ خونه دیگه!

به این فکر می کنیم که به جز آدم ها....!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد