شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

شبانه روز

روزهای زنده ماندن . . .

پنجشنبه یه جوری است!

میلاد امروز صبح رسیده لاهیجان

و من تا ظهر کلاس دارم !

بعد از تموم شدن کلاس ظهر به این فکر می کنم که اگر

کلاس اول صبحم تشکیل می شد برای کلاس سر ظهرم مرده بودم دیگه!!

 

بعد از ظهر است و قرار قدم زنی و ......  زندگی و ترانه و این چیزا!!!

 

و عجب قلیونی بود و ... مثل اون دفه ی اولی که رفته بودیم!

هر چی می کشیم انگار تموم نمی شه!

و بعد هم که مأموریت خرید غذا برای خانواده از بیرون

....

شب!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد