یکشنبه می روم انزلی که در کلاس شرکت کنم!!
تازه در می یابیم که کلاس های ترم تابستان به پایان رسیده اند و
ما تازه آمده ایم به قول خودمان در کلاس ها شرکت کنیم....
باید منتظر امتحان پایانی بمانیم
واقعاً خسته نباشیم!
سه شنبه امیر احسان به ما می رسد
و در جشن تولد هستیم
و معده ی نابود شده....
از بس که غذا ندیده است
تا ما کمی غذا می خوریم قاطی می کند!